کمبود اعتماد به نفس کودکان و روشهای غلط تربیتی
کمبود اعتماد به نفس کودکان یکی از مهمترین چالشهای والدین در مسیر رشد کودکان است. بسیاری از والدین بیآنکه بدانند در کمبود اعتماد به نفس کودکان خود نقش دارند؛ به بیان دیگر این خانواده هستند که باعث کاهش اعتماد به نفس در کودکان میشوند.
دلایل زیادی وجود دارد که باعث کمبود اعتماد به نفس در کودکان میشوند؛ در اغلب موارد کودکانی که دچار کمبود اعتماد به نفس هستند توان انجام کارها و حضور در مکانهای مختلف را ندارند و با بیانگیزگی کارهای آسان را برای خود سخت میکنند به گونهای که در انجام آنها ناموفق میمانند.
در ادامه قصد داریم مطالبی را پیرامون کمبود اعتماد به نفس در کودکان بیان کنیم. با ما مجله پزشکی ژین طب شوید.
دلایل ایجاد کمبود اعتماد به نفس در کودکان چیست؟
اعتماد به نفس قوی میتواند به بچهها انرژی و شهامت لازم برای تبدیل شدن به یک ستاره موفق را بدهد. کودکی که اعتماد به نفس ندارد ممکن است در نتیجه چندین موقعیت مختلف به این مبارزه ناخوشایند پایان دهد.
هنگامی که والدین ریشه مشکلات فرزندان خود را درک کنند، اطلاعات لازم را برای تقویت اعتماد به نفس آنها در اختیار خواهند داشت. در زیر به چند مورد از دلایل ایجاد کمبود اعتماد به نفس در کودکان اشاره میکنیم:
تشویق نشدن
برای اینکه کودک به این باور درونی برسد که از استعدادها و تواناییهای واقعی برخورداری است، نیاز به تشویق قوی از سوی بزرگسالان دوست داشتنی زندگی خود دارد.
روانشناسان هشدار میدهند که اگر فردی در طول دوران کودکی تشویق کافی دریافت نکند، ممکن است این پیام مداوم را دریافت کند که بیعرضه است. به خاطر داشته باشید اعتماد به نفس مظهر عزتنفس، و احساس دوستداشتن و گرامیداشتن توسط دیگران است.
انتقادهای پی در پی
اگر والدین کودک خود را با انتقادهای بیحد و حصر بزرگ کنند، ممکن است کودک پیام منفی در مورد خودش دریافت کند. نتیجه انتقاد بیش از حد ممکن است جوانی باشد که فکر میکند برای مقابله با چالشها و رسیدن به اهداف به اندازه کافی توانا، قوی یا باهوش نیست و در نهایت کمبود اعتماد به نفس در کودک باعث میشود پشتکار لازم برای ادامه تلاش را نداشته باشد.
مراقبت و اظطراب بیش از حد والدین
برخی از والدین به طور ناخواسته اعتماد به نفس کودک را با محافظت بیش از حد یا دور کردن او از استقلال خفه میکنند. این کودک ممکن است به این باور برسد که افکار و تواناییهای او دارای نقص هستند و برای تصمیمگیری و امتحان کردن چیزهای جدید به کمک نیاز دارد. والدین همچنین میتوانند اضطرابهای خود را به کودک القا کنند، در نهایت کودک به دلیل قرار گرفتن مداوم در معرض اضطراب والدین هر لحظه ترسو و ترسوتر میشود.
مقایسههای منفی
اگرچه مقایسه کودکان میتواند وسوسه انگیز باشد، اما مقایسه میتواند پیامدهای منفی نیز در پی داشته باشد.
مقایسهها باعث از بین رفتن حس اعتماد به نفس و ارزشمندی کودک میشوند، زیرا او این پیام را دریافت میکند که توانمند و باهوش نیست. هنگامی که دو کودک را در کنار یکدیگر قرار میدهند و نقاط قوت یک کودک را در مقابل ضعفهای کودک دیگر برجسته میکنند، کودکی که مور مقایسه قرار میگیرد معمولا احساس بیارزشی و آسیب میکند.
انتظارات غیرواقعی
همه افراد در زندگی نیاز به اهداف دارند و بچهها هم از این قاعده مستثنی نیستند. با این حال اگر والدین انتظارات غیر واقعی را به کودک تحمیل کنند، او احتمالا در برآورده کردن این انتظارات دچار مشکل خواهد داشت. هر بار شکست به اعتماد به نفس ضربه شدیدی میزند، زیرا جوان احساس میکند که نمیتواند پیشرفت مطلوبی داشته باشد.
اثرات کمبود اعتماد به نفس کودکان
اعتماد به نفس کودک منعکس کننده احساس او نسبت به خودش است و به نحوه برخورد او با جهان کمک میکند. اگرچه سطح اعتماد به نفس او میتواند از روزی به روز دیگر کمی متفاوت باشد، اما او یک احساس کلی در مورد ارزش خود دارد. اعتماد به نفس پایین در رفتار، زبان بدن و رویکرد به زندگی منعکس خواهد شد. بعضی از این رفتارها عبارتاند از:
رفتارهای اجتنابی
اگر کودکی اعتماد به نفس پایینی دارد، احتمالا در کنار افراد یا موقعیتهای جدید احساس راحتی نمیکند. اگر اینطور باشد، ممکن است احساس ناخوشایندی داشته باشد و از هر چیز ناآشنا اجتناب کند. اغلب او برای ریسک کردن یا خروج از منطقه امن خود مردد است. با این نوع رفتار، کودک ممکن است فرصتها و موقعیتهای اجتماعی ارزشمندی را که میتواند از آن یک تجربه جدید بیاموزد و رشد کند، از دست بدهد.
سطح اعتماد پایین
فقدان اعتماد به نفس اغلب با عزت نفس پایین همراه است. والدین ممکن است متوجه شوند که فرزندشان در مورد خودش و تواناییهایش منفی صحبت میکند. او احتمالا بیش از حد از مهارتهایی که دارد یا ظاهرش انتقاد میکند و از عبارات بدبینانه درباره جهان استفاده میکند.
کمبود تلاش
کودکی که اعتماد به نفس پایینی دارد ممکن است خود را فاقد مهارت یا ناتوانی در انجام وظایف خود بداند. اگر او فعالیت جدیدی را انجام دهد اما شکست بخورد، تسلیم شده و از هدف دور خواهد شد. کودکی که سطح عزت نفس بالاتری دارد، به احتمال زیاد به اندازه کافی اعتماد به نفس دارد که بتواند دوباره تلاش کند، حتی اگر اولین تلاش موثر نباشد.
برای تشویق کودکان به ادامه تلاش، انجمن روانشناسی آمریکا پیشنهاد میکند که کودک را به خاطر تلاشهایش تحسین کنند نه برای ویژگیهای شخصی که دارد.
مشکلات عاطفی
کودکی که اعتماد به نفس پایینی دارد ممکن است احساسات منفی زیادی را تجربه کند. اگر صحبت کردن با کودکان و کار کردن با آنها کمکی به کاهش مشکل نمیکند، متخصصان و مشاوران کودک میتوانند به کودک کمک کنند تا راهبردهای مقابلهای و تکنیکهای حل مسئله را بیاموزند و به کار بگیرند.
بعضی از موارد، کمبود اعتماد به نفس کودکان را بدون اینکه شخص حتی یک کلمه حرفی بزند نشان میدهد؛ مانند:
- شانههای افتاده
- حالت چهره غمگین
- چشمهای فرورفته
روشهای تربیتی والدین چه تاثیری بر اعتماد به نفس کودک دارد؟
قطعا هر پدر و مادری تمام تلاش خود را برای زندگی بهتر فرزند خود میگذارد، اما در بعضی موارد والدین با رفتارهای ناخواسته خود و روشی که برای تربیت کودک خود پیش گرفتهاند باعث کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس در فرزند خود میشوند. در ادامه بعضی از رویکردهای تربیتی و عوارض آن که به اعتماد به نفس کودکان خدشه وارد میکند را بیان میکنیم:
فرزندپروری کنترلگر( بیش از حد محافظتی)
همانطور که کودکان رشد میکنند از وابستگی کامل در سالهای اول زندگی به درجه بالاتری از استقلال در سالهای نوجوانی خود میرسند، آن زمان دیگر احساس نیاز به ایجاد هویت خود میکنند. والدین ممکن است بیش از حد از فرزندان خود محافظت کنند و بخواهند همه جنبههای زندگی آنها را کنترل کنند. آنها اغلب از خطراتی مانند مواد مخدر، الکل، خشونت در مدارس، بارداری نوجوانان و پدوفیلها میترسند. اما والدین باید تفاوت بین درگیر بودن در زندگی فرزندانشان و حمایت بیش از حد را بدانند. عوارض تربیت کنترلگر برای کودکان عبارتاند از:
عدم اعتماد به نفس
والدین بیش از حد محافظ این پیام را میدهند که فرزندانشان نمیتوانند به تنهایی از پس چالشهای زندگی برآیند. این موضوع میتواند منجر به کمبود اعتماد به نفس کودکان شود. آنها ممکن است احساس کنند که اگر والدینشان در اشتباه کردن و حل مشکلات به تنهایی به آنها اعتماد نکنند، احتمالا بدون راهنمایی مداوم والدین خود توانایی موفقیت در زندگی را نخواهند داشت.
توهم کنترل
خود والدین ممکن است بر این باور باشند که میتوانند با محافظت بیش از حد، فرزندان خود را در برابر هر مشکلی ایمن و محافظت کنند که میتواند منجر به توهم کنترل بر فرزندانشان شود. در نتیجه کودکان با بزرگتر شدن عصیان میکنند و این توهم را از بین میبرند.
ریسک پذیری
وقتی کودکان به سنین نوجوانی میرسند، اغلب زمان بیشتری را دور از دسترس والدین میگذرانند. این آزادی میتواند منجر به رفتارهای ریسکپذیرتر برای کودکانی شود که والدین بیش از حد محافظتکننده دارند.
نوجوانان ممکن است بیشتر در فعالیتهای جنسی، نوشیدن الکل یا سوءمصرف مواد مخدر شرکت کنند. آنها معمولا مرزهای والدین کنترلگر خود را زیر پا میگذارند، زیرا احساس مسئولیت در قبال اعمال خود ندارند، چراکه والدین بیش از حد محافظت کننده اغلب خودشان این مسئولیت را بر عهده گرفتهاند.
بسیاری از روانشناسان پیشنهاد میکنند که والدین با نوجوان خود در مورد ریسک کردن صحبت کنند و توضیح دهند که چه عواقب مخربی میتواند در انتظار آنها باشد؛ مانند استفاده از مواد مخدر یا الکل.
فرزندپروری مستبد
اغلب والدین مستبد بدون پاسخگویی به نیازهای کودک، توقعات زیادی از آنها دارند و کودک باید هر چه را که شنیده عملی کند؛ اگر کودک بخواهد دلیل آن را بداند، والدین مستبد در پاسخ به آنها میگویند: (چون ما میگوییم).
والدین مستبد به نظم و انضباط خشن متکی هستند و کودک کنترل کمی بر زندگی خود دارد. تاثیر این امر باعث کمبود اعتماد به نفس و تربیت کودکانی میشود که از خود مطمئن نیستند و در انجام وظایف با مشکل مواجه میشوند.
فرزندپروی مقتدر
والدین مقتدر همچون والدین مستبد انتظارات زیادی دارند. اما برخلاف والدین مستبد، والدین مقتدر به نیازهای فرزند خود پاسخ میدهند. این والدین انعطافپذیر هستند، گوش میدهند و نصیحت میکنند. فرزندان فرزندپروری مقتدرانه احتمالا در بین سه سبک دارای نتایج مثبت هستند. این کودکان متکی به خود هستند، عزت نفس بالایی دارند و در بین همسالان خود محبوب خواهند بود. والدین مقتدر فرزندان خود را تشویق میکنند که مستقل و قاطع باشند و در عین حال به دیگران احترام بگذارند. این والدین بر عقل تکیه میکنند نه زور. آنها قوانین را توضیح و به حرفهای فرزندانشان گوش میدهند و انتظارات معقولی دارند.
وجه مشترک سبک مقتدرانه با فرزندپروری مستبد این است که هر دو در تعیین محدودیتها و انتظاراتشان از رفتار بالغانه برخوردار هستند. در واقع تفاوت این دو در سبک نظم و انضباط، ارتباط و صمیمیت آنها است.
والدین مستبد زورگو هستند، اما والدین مقتدر منطقی رفتار میکنند. والدین مقتدر با گرمی ارتباط برقرار میکنند، اما والدین مستبد در ارتباط با فرزند خود خشن و خشک رفتار هستند.
فرزندپروری سهلانگارانه
والدین سهلگیر گرم و صمیمی و محدودیتهایی را تعیین نمیکنند. آنها به فرزندشان اجازه میدهند هر کاری میخواهد انجام دهد. در نتیجه این کودکان ممکن است بدون درک اینکه جامعه محدودیتهایی را برای رفتار آنها اعمال میکند، بزرگ میشوند. از این رو فرزندان والدین سهلگیر معمولا از تلاشهایشان برای عملکرد در چارچوب انتظارات جامعه ناامید بزرگ میشوند.
تاثیر فرزندپروری سهلگیرانه این است که این کودکان ممکن است تکانشی باشند، همچنین خودکنترلی و تجربهای در شکل دادن به خواستههای خود بر اساس انتظارات دیگران نداشته باشند. نتیجه این رفتار سازگاری این کودکان با زندگی بزرگسالی را دشوار میکند و در نهایت موجب کمبود اعتماد به نفس کودکان میشود.
آیا والدین میتوانند اعتماد به نفس فرزند خود را اصلاح کنند؟
یکی از حقایق مهمی که والدین باید در مورد اعتماد نفس فرزند خود بدانند این است که خودشان نمیتوانند آن را اصلاح کنند؛ چرا که با این کار نه تنها حال خود و فرزند خود را بهتر نمیکنند، بلکه اوضاع را از آنچه که هست بدتر میکنند. بهترین راه برای رشد عزت نفس کودکان این است که خارج از منطقه امن و راحت خود با پشتکار کارهای خود را انجام دهند.
اعتماد به نفس یک کودک نمیتواند از والدین ناشی شود؛ در عوض والدین باید ابزارهای مورد نیاز فرزندان را در اختیار آنها قرار دهند و از آنها حمایت کنند تا یاد بگیرند که چگونه مشکلات را خودشان حل کنند.
آیا تعریف و تمجید مصنوعی اعتماد به نفس را افزایش میدهد؟
در بهترین حالت تمجید مصنوعی باعث میشود کودک برای چند دقیقه احساس بهتری داشته باشد؛ اما هنگامی که چالشهای ناآشنا پیش میآیند، اعتماد به نفس لازم برای مقابله با این مشکلات جدید را ندارند.
بنابراین اگر والدین هنوز برای بستن بند کفشهایش به فرزندشان میگویند «کار خوبی است»، گرچه ممکن است انجام دادن آن کار خوبی باشد، اما باید بدانند که تحسین کردن فرزندان برای کارهای کوچک باعث افزایش اعتماد به نفس آنها نمیشود.
با به چالش کشیدن کودکان اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد
بچهها با انجام کارهایی که برایشان سخت، شایسته احترام و چالش برانگیز است، اعتماد به نفس خود را تقویت میکنند. به عبارت دیگر وقتی کودکی یک مشکل چالش برانگیز و مرتبط با خود را حل میکند، نسبت به خودش احساس خوبی دارد.
یادداشت پایانی
کمبود اعتماد به نفس کودکان از مسائلی است که میتواند در نوجوانی و حتی در آینده و در روابط زناشویی و ازدواج مشکلات زیادی را برای فرد و والدین در پی داشته باشد. بسیاری از والدین با این تفکر که در آینده و بزرگسالی بهتر خواهند شد کودکان خود را رها میکنند؛ در صورتی که اغلب کارشناسان بر این باورند که ریشه مشکلات بزرگسالی در کودکی است. بنابراین توصیه میکنند که مشکلات و مسائلی که در کودک وجود دارد را مورد بررسی قرار داده و برای برطرف کردن آنها اقدامات لازم را انجام دهند.
در این نوشتار سعی کردیم در رابطه با کمبود اعتماد به نفس کودکان مواردی را عنوان کنیم. امیدواریم مفید فایده واقع شده باشد.